علیرضا وکیلی | شهرآرانیوز؛ مفهوم «شفاعت» یکی از آموزههای امیدبخش و درعینحال چالشبرانگیز دینی است که گاهی با تصوراتی نادرست همچون «پارتیبازی» یا مجوزی برای سهلانگاری در انجام وظایف دینی، اشتباه گرفته میشود. اما شفاعت در منطق قرآن و اهلبیت (ع) چیست و چه جایگاهی در نظام تربیتی اسلام دارد؟ آیا راهی بیقیدوشرط برای بخشودگی است یا نظامی دقیق و قانونمند برای جبران کاستیها؟
در گفتوگو با حجتالاسلاموالمسلمین محمدجواد نظافتیزدی، با تکیه بر حکمت۶۳ نهجالبلاغه، به بررسی ابعاد دقیق این مفهوم پرداختهایم. وی شفاعت را نه جایگزین عمل، بلکه «بال دوم» پرواز انسان مؤمن، معرفی میکند که درکنار بال تلاش و بندگی، مسیر رسیدن به قرب الهی را هموار میسازد و مهمترین اثر آن، جلوگیری از یأس و ناامیدی دربرابر رحمت واسعه پروردگار است.
بر اساس حکمت۶۳ نهجالبلاغه، «الشفیع جناحالطالب»؛ یعنی شفاعتکننده، بال انسان طالب و پوینده است. ریشه کلمه «شفع»، «جفت» است و شفیع کسی است که نقص و کمبود ما را تکمیل میکند و با ما جفت میشود تا اثربخش شویم. همانطور که تلاش انسان، یک بال برای پرواز بهسوی سعادت است، لطف و عنایت شفیعان، بال دوم اوست.
پرواز با یک بال ممکن نیست، بنابراین شفاعت هرگز به معنای نادیدهگرفتن عمل و تلاش بنده نیست، بلکه نیروی کمکی و مکملی است که به یاری مؤمنی میآید که در مسیر بندگی قدم برداشته، اما دچار لغزش و کاستی شده است. این نگاه، تصور غلط شفاعت بهعنوان راه فراری برای ترک مسئولیتها را اصلاح کرده، آن را یک عامل تقویتی در مسیر عبودیت، معرفی میکند.
شفاعت یک اصل مسلم قرآنی است، اما قرآن بهصراحت آن را مشروط به «اذن الهی» میداند. شفاعت بدون اجازه خداوند، هیچ اثری ندارد. آیاتی مانند «مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ» (بقره/۲۵۵) یا «یَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَه إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ» (طه/۱۰۹) بهروشنی این قاعده را بیان میکنند.
این مسئله مانند خدمات امداد خودرو در جاده است؛ این خدمات تنها به خودرویی تعلق میگیرد که در حال حرکت بوده، اما دچار نقص فنی شده است. شفاعت نیز برای جبران عیبها و کاستیهای مؤمنی است که در مسیر بوده است، نه کسی که از ابتدا حرکت نکرده است یا اساسا مسیر را قبول ندارد، بنابراین لطف شافعان شامل کسی که تمام وجودش را کفر و شرک فراگرفته است یا هیچ سرمایهای از عمل صالح ندارد، نخواهد شد.
قرآن کریم در سوره مدثر، سرنوشت گروهی از جهنمیان را توصیف میکند که وقتی از آنها علت گرفتاریشان پرسیده میشود، به چهار دلیل اشاره میکنند: «از نمازگزاران نبودیم، به مستمندان طعام نمیدادیم، با اهل باطل همنشین میشدیم و روز جزا را تکذیب میکردیم.»
سپس قرآن با قاطعیت میفرماید: «فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَه الشَّافِعِینَ: شفاعتِ شفاعتکنندگان هیچ سودی به حال آنها نخواهد داشت.» این آیه نشان میدهد که شفاعت، مطلق و همگانی نیست و حسابوکتاب دقیقی دارد. کسانی که پایههای اصلی دین را عمدا رها کردهاند، خود را از دایره شمول این رحمت الهی خارج کردهاند. شفاعت برای ترمیم است، نه برای خلق یک بنای ویرانشده از پایه.
یکی از موانع مهم بهرهمندی از شفاعت، «استخفاف نماز» یا سبک شمردن آن است. در روایات متعددی از ائمه معصومین (ع) آمده است شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد، نمیرسد. مسئله شفاعت مانند آهنربایی است که تنها برادههای آهن را جذب میکند و کاری با خاروخاشاک ندارد یا نوری است که از شیشه شفاف عبور میکند، نه از جسمی کدر و تاریک.
کسی که مهمترین راه ارتباطی خود با خداوند را نادیده میگیرد و به آن بیاهمیت است، درحقیقت قابلیت و ظرفیت دریافت این لطف ویژه را در خود از بین برده است. همانطور که یک پزشک ماهر، بیماری را که به هیچیک از توصیههای درمانی عمل نکرده است «جواب میکند»، شافعان نیز از کسی که به اصلیترین پیمان خود با خدا بیاعتناست، رویگردان میشوند.
گستره شفاعتکنندگان در روز قیامت، بسیار وسیع است. در رأس همه، پیامبر اکرم (ص) قرار دارند که به «مقام محمود» نائل میشوند؛ مقامی که آنقدر از امت خود شفاعت میکنند تا راضی شوند. پس از ایشان، ائمه اطهار (ع)، پیامبران، علما، شهدا و حتی مؤمنان عادی نیز به اذن پروردگار از این حق برخوردارند.
در روایات آمده است که یک مؤمن میتواند برای چهل نفر از دوستان و بستگان خود شفاعت کند. این مقام، نشاندهنده کرامت و ارزشی است که خداوند برای انسان مؤمن قائل شده است، حتی در پیمان اخوت روز عید غدیر، یکی از حقوقی که دو برادر دینی بر گردن هم پیدا میکنند، همین حق شفاعت در روز قیامت است که نشان از اهمیت پیوندهای ایمانی دارد.
یکی از مهمترین شفیعان روز قیامت، خود قرآن کریم است. در حدیثی از پیامبر (ص) آمده است: «قرآن، شفاعتکنندهای است که شفاعتش پذیرفته میشود و شکایتکنندهای است که شکایتش، تصدیق میگردد.» این بیان تکاندهنده، نشان میدهد که قرآن یک نقش دوگانه دارد؛ برای کسانی که با آن مأنوس بودهاند، به آیاتش عمل کرده و آن را راهنمای زندگی خود قرار دادهاند، بهترین شفیع خواهد بود.
اما همین کتاب آسمانی، در روز قیامت از کسانی که آن را «مهجور» کرده و به آن بیتوجهی کردهاند، به درگاه الهی شکایت خواهد برد و این شکایت قطعا پذیرفته میشود. بنابراین، نحوه تعامل ما با قرآن در دنیا، تعیینکننده نقش آن برای ما در آخرت خواهد بود.
شفاعت تنها به قیامت محدود نمیشود و در همین دنیا نیز مصادیق عملی و روشنی دارد. دعا کردن برای دیگران در غیابشان، یک نوع شفاعت «عندا...» (نزد خدا) است. اما مهمتر از آن، شفاعت «عندالناس» (نزد مردم) است؛ یعنی واسطهگری خیر برای حل مشکلات دیگران.
کسی که برای فراهم شدن مقدمات ازدواج دو جوان، یافتن شغل برای یک فرد بیکار، یا رفع کدورت بین دو نفر پادرمیانی میکند، درحال انجام شفاعت دنیوی است. پیامبر اکرم (ص) «صدقه زبانی» را یکی از برترین صدقهها معرفی کردهاند که میتواند از ریختن خونی جلوگیری کند یا منفعتی را به برادر مؤمنی برساند. این گرهگشاییها، تمرینی برای کسب صلاحیت شفاعت در آخرت است.
شاید مهمترین اثر تربیتی و روانی باور به شفاعت، دمیدن روح امید در کالبد انسان و جلوگیری از یأس است. انسان ممکن است در زندگی خود دچار گناهان بزرگ شده، از رحمت الهی ناامید شود. این ناامیدی، خود گناهی بزرگتر و زمینهساز سقوط کامل است. اعتقاد به شفاعت، به انسان میگوید که درهای بازگشت همواره باز است و رحمت خداوند از گناه تو بزرگتر است.
وجود شفیعانی، چون اهلبیت (ع) و فرصتی به نام «توبه» که خود یک شفیع بزرگ است، به انسان یادآوری میکند تا زمانی که نفس میکشد، فرصت برای جبران وجود دارد. این امید، قویترین انگیزه برای اصلاح گذشته و ساختن آیندهای بهتر برپایه بندگی و عبودیت است.